خواهرش چه پای شیرینی دارد و چنین نان های سرسبزی! او تصمیم گرفت برادر بزرگترش را خشنود کند و به همین دلیل او یک کونیلینگوس درجه یک به او داد. شگفتانگیزترین چیز این بود که برادر به نظر میرسید که حتی در سوراخش تمام شده باشد، شاید او قرص مصرف میکند؟ ولی خیلی شیرین از آب در اومد
شوهر خوش شانس و همسرش، او می تواند دوستش را وادار به انجام این کار در صورت نیاز کند. و حتی با وجود اینکه آنها یک زوج بالغ هستند، بسیار بازاری به نظر می رسند. این چیزی است که من به آن زن بزرگ می گویم، او می فهمد که شوهرش گاهی اوقات نیاز به آرامش دارد. چنین همسری و شوهرش ترک نمیکنند و حس دزدکی در اطراف برای رفتن به سمت چپ بلافاصله از بین میرود. پیشخدمت جوان یک زیبایی است، او مانند یک کنده دروغ نمی گفت، بلکه به طور هماهنگ در این باند بزرگ قرار می گرفت.
اشکالی نداره ولی حیف که هیچ دختری نیست