می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
خوب، با قضاوت از طریقی که همه چیز اتفاق می افتد، این دختر مدتهاست رویای چنین رابطه جنسی را در سر می پروراند و فکر می کنم بیهوده نیست که او تصمیم گرفته است از این طریق هزینه کند، یا از نظر جنسی رضایت کافی نیست یا فقط تجربه وجود دارد. در کل، او کاملاً او را لعنت می کند، او واقعاً از آن خوشش می آید، با قضاوت در مورد ناله ها و آه ها، و زمان از همه انتظارات او فراتر رفته است، به احتمال زیاد او بیش از یک بار در رختخواب او ظاهر می شود.
سکس خشن، برای جانبازان خاص. این دختران می دانند که چگونه به چنین مردی خشن خدمت کنند. دمیدن در مسابقه موضوعی عادی است. سه نفری به وضوح موفق شد، مرد بزرگ و ضخیم دیک بدون مشکل وارد بیدمشک فاسد آنها شد.